مانیفست براندازی
براندازی حرکتی اجتماعی است در ایران امروز با پیشفرض حفظ یکپارچگی خاک ایران برای گذار از جمهوری اسلامی و رسیدن به دو اصل:
۱-جدایی دین از هستههای قدرت
۲-تضمین حقوق اساسی شهروندی قرن بیست و یکمی برای همهی ایرانیان.
هدفهای براندازی
برای انقلاب در برابر یک دستگاه کشورداری، با سه رکن آن باید در گارد انقلاب بود:
۱- ساختار قدرت آن دستگاه کشورداری Power Structure: هر ساختار مجموعه ای از فرایند ها Processes و قوانین Laws است.داربستی را تصور کنید که میله های آن فرایند ها و مفصل های اتصال آن، قوانین هستند.
۲- نیروی نظامی ایدئولوژیکِ نگاهبان ساختار قدرت
۳- مبانی عقیدتی که قوانینِ ساختار قدرت از آن بیرون آمده
تنها زمانی میتوانید خود را در مسیر براندازی بدانید، که برانداز هر سه هدف با هم باشید نه فقط یک یا دوتای آنها.
آیا براندازی جمهوری اسلامی بدون درگیری با مبانی عقیدتی آن ممکن است؟
اصولاً برانداختن حکومتهای ایدئولوژیک بدون درگیری با مبانی عقیدتی آنها غیرممکن است. یک حکومت ایدئولوژیک چیزی به جز مبانی عقیدتیاش نیست.
هر ساختار مجموعهای از قوانین و فرایندها است. قوانینی که یک ساختار قدرت را شکل میدهد، از مبانی عقیدتی آن برخاسته.
قوانین ساختار قدرت آلمان نازی از مبانی عقیدتی آلمان نازی؛ یعنی ایدئولوژی نازیسم میآمد.در شوروی سابق، قوانین از مبانی عقیدتی آن یعنی کمونیسم میآمد.
نمیتوان گفت «نه به اتحاد جماهیر شوروی» ولی کاری به مبانی عقیدتی شوروی سابق نداشت و از مردم دعوت کرد چیزی خلاف کمونیسم نگویند چون میلیونها کمونیست ناراحت میشوند.
منطقی نیست اگر بگوییم «نه به آلمان نازی» ولی کاری به مبانی عقیدتی آلمان نازی یعنی نازیسم نداشت. نمیتوان همزمان که برای براندازی هیتلر تلاش میکنید بگویید: «ولی کاری به نازیسم نداشته باشید، میلیونها آلمانی این ایدئولوژی را مقدس میدانند.»
مشکل اصلی همین است که آن میلیونها کمونیست یا این میلیونها نازی سر کار بودند. بلوک غرب برای مبارزه با اتحاد جماهیر شوروی، اول به مقابله با کمونیسم پرداخت و با نهایت توانِ گفتمانی و ایدئولوژیک خود، کمونیسم را خوار و خفیف و ذلیل کرد.
پارادوکسی که تمام فضای سیاسی اپوزیسیون جمهوری اسلامی را به خود مبتلا کرده این است که می گویند: «ما میخواهیم خامنهای برود ولی به مبانی عقیدتی ولایت مطلقهی فقیه (نیابت از شخصیتی تخیلی به نام امام زمان) که به خامنهای داعیهی حکومت و ولایت مطلقه بر جان و مال و ناموس هشتاد میلیون ایرانی داده کاری نداریم چون عدهای ناراحت میشوند.»
در بهترین حالت، خامنهای میرود و بر پایهی همان ویروس عقیدتی، بیماری به گونهای دیگر خود را نشان خواهد داد.
براندازی بدون دینزدایی از هستههای قدرت معنایی جز استمرارطلبی و پوستاندازی جمهوری اسلامی ندارد.
پیام فضلی
7 دیدگاه دربارهٔ «تعریف براندازی»
براندازی معنایی جز اسلام زدایی از هسته های قدرت ندارد
اگر به واقع خواستار براندازی در ایران باشیم نباید هیچ گونه مماشاتی با موجودیت اسلام در نه تنها هسته های قدرت بلکه با حضور مسلمان در ساختارهای اجتماعی و هسته های قدرت داشت .
مطلب بسیار مفیدی بود ، سپاس
سپاسگذارم که هستی
بعد از ۴۰ سال از حکومت ننگین اسلامی و مماشات اپوزیسیون اسلام پناه، بالاخره یک نفر امد تا برای براندازی گفتمان بسازد و شروع یک اتفاق مهم در تاریخ ایران شود. 👏👏👏
امیدوارم روزی رسد که اپوزسیون نژادگرایی فاند بگیر سلطه و استبداد بارزانی و اردغان با پرچم اسلامی #خرده_فاشیستهای_نژادگرا_و_قبیله_گرای_ضدایرانی مفهوم یکپارچگی خاک ایران برای همه مردم ایران از تمدن های ایرانی را درک کنند. نه سلطنت نه رهبری نه ارتجاع رجوی، دموکراسی لائیسیته آزادی و برابری
سپاس پیام فضلی عزیز
جدا کردن دین تنها از سیاست و کوتاه کردن دستش تنها از قدرت نظامی کافی نیست چرا که آخوند شیعه قدرتش را تنها از روش های سیاسی و نظامی کسب نمی کند. باید دستشان را از فرهنگ و اقتصاد و اجتماع نیز کوتاه کرد.