جستجو

ایرانیسم

انقلاب و موضوع «پذیرش جامعه»

پیام فضلی، تئوریسین حزب جامعه گرای میهنی لائیک ایران (شاخه سیاسی تشکیلات جنبش گفتمان براندازی)

۳۱ ژانویه ۲۰۲۴

آیا ما انقلاب می کنیم چون در جامعه برای آن پذیرش وجود دارد؟ آیا اگر در جامعه پذیرشی برای کنش های رادیکال و انقلابی وجود نداشته باشد، باید از یک آرمان اجتماعی-سیاسی دست کشید؟ آیا یک انقلاب به اجازه عوام نیاز دارد؟ آیا عوام تعیین می کنند که باید انقلاب کرد یا نه؟ آیا باید آرمان های اجتماعی-سیاسی خود را بر اساس آنچه بدنه جامعه می خواهد بسازیم یا تغییر دهیم؟ آیا باید به این فکر کنیم که جامعه در مورد ما چه فکر می کند یا باید به این فکر کنیم که ما در مورد جامعه چه فکر می کنیم؟ آیا انقلاب باید منتظر پذیرش و تایید از سوی جامعه بماند یا انقلاب صورت می گیرد چون جامعه در برابر آرمان های آن مقاومت کرده و حاضر به تغییر نیست؟

آیا خواستِ انقلاب در برابر پارادایم اسلامی به دلیل «وجود پذیرش» برای این خواست در جامعه ایران است؟ پاسخ: نه. اگر در جامعه پذیرش یک آرمان اجتماعی-سیاسی وجود داشته باشد، اصولاً نیازی به توسل به روش های انقلابی برای مستقر کردن چنان آرمان هایی نیست. اگر آرمانی در یک جامعه ای تبدیل به گفتمان مسلط یا dominant discourse شده باشد، بسیار محتمل تر است که از مسیر رفرم به آن آرمان نزدیک شود. نیاز به روش های انقلابی برای حاکم کردن یک آرمان اجتماعی هنگامی معنا پیدا می کند که جامعه با آن مقصد آرمانی فاصله بسیار زیادی دارد. به عبارت دیگر، تنها راه نزدیک کردن نقطه کنونی به نقطه مقصد، هم هدف شدن ۳/۵ تا ۱۰ درصد جمعیت پویای جامعه برای انقلاب در برابر: ۱- حکومت ۲- اپوزیسیون حکومت ۳- بدنه جامعه (شامل قشر خاکستری و پایگاه مردمی حکومت) باشد. اگر انقلاب را به این دلیل یا با این پیش زمینه بخواهیم که در جامعه برای آن «پذیرش» به وجود آمده است، در حقیقت سوار یک موج عوام پسند شدیم در حالیکه انقلاب یک پدیده ضد عوام است و برای مبارزه با خواست عوام است. انقلاب عوام‌سواری نیست، ضدیت با عوام است. انقلاب پدیده ای دردناک و قهری است، نه یک فرایند دموکراتیک و همه شمول. انقلاب یک آرمان مشخص و شفاف دارد که برای آن جان می دهد، به هیچ روی از آن آرمان عقب نمی نشیند و تا نهادینه شدن کامل آن آرمان راضی نمی شود. آسیب شناسی محصول انقلاب: در قرن نوزدهم و بیستم انقلاب هایی وجود داشتند که هنوز پیشینه ای برای محصول آن ها وجود نداشت. یعنی تصویر روشنی از جامعه ای که آرمان های انقلاب در آن پیاده سازی می شد در دست نبود. روند انقلاب ها با آزمون و خطا و پستی و بلندی به سمت محصولی می رفت که حتی در ذهن خود ۳/۵ تا ۱۰ درصد شرکت کننده در آن انقلاب از آن تصویر روشنی وجود نداشت. برای نمونه، انقلاب فرانسه حدود یک قرن پستی و بلندی را تجربه کرد تا نهایتاً به قانون لائیسیته ۱۹۰۵ فرانسه رسید. اما آنچه ما در ایران قرن بیست و یکم می خواهیم، یا همان آرمان انقلاب آزادیخواهانه ایرانیان در دهه سوم قرن بیست و یکم، یک آرمانشهر تخیلی بدون ارجاع بیرونی و نمونه عینی قابل مشاهده در جهان نیست. جامعه آرمانی ما اتفاق تازه ای برای کشور های جهان آزاد امروز نیست. آرمان ما رسیدن به حقوق اساسی شهروندی مشترک در قوانین اساسی کشور های جهان آزاد است. ما می خواهیم یک شهروند ایرانی در سمنان، کرمانشاه، تهران،‌ خورموج، اردبیل، روستای کیاده، ایرانشهر‌ یا امیدیه همان حقوق اساسی شهروندی را داشته باشند که یک شهروند در ملبورن استرالیا یا پاریس فرانسه دارد. ما در این انقلاب به دنبال یک تخیل دست نیافتنی که چند قرن از دنیای معاصر خود پیش است نیستیم. ما به دنبال پیوند و آشتی دادن جامعه ایران با دستاورد های پانصد سال اخیر در جهان آزاد از دوران پسا رنسانس، عصر روشنگری، انقلاب صنعتی، آموخته های دو جنگ جهانی در قرن بیستم و جنبش های حقوق مدنی نیمه دوم قرن بیستم هستیم. آنچه محصول انقلاب آزادیخواهانه ماست، ده ها نمونه موفق و آزمون پس داده در جهان آزاد دارد. ما می دانیم چه می خواهیم. اگر در جامعه پذیرش برای شکستن قاعده بازی موجود و پایین کشیدن مسلمانان از هسته های قدرت به نفع برقرار کردن حقوق اساسی شهروندی قرن بیست و یکمی نیست، اتفاقاً باید متوسل به کنش انقلابی شد و با یک پایگاه مردمی ۳/۵ تا ۱۰ درصدی در مفهوم جامعه شناختی وارد انقلاب در برابر هم حکومت، هم اپوزیسیون آن و هم خود جامعه ی مقاوم در برابر تغییر شد. پیام فضلی عضو حزب جامعه گرای میهنی لائیک ایران (شاخه سیاسی تشکیلات جنبش گفتمان براندازی) ۳۱ ژانویه ۲۰۲۴

3 دیدگاه دربارهٔ «انقلاب و موضوع «پذیرش جامعه»»

  1. درود و سپاس از درس گفتارهای انقلابی شما، همانطور که از آموزه های پیام فضلی آموختم، تفکر و باور به انقلاب در مقابل پارادایم حکومت جنایتکار اسلامی باید در سیستم فکری من انقلابی ساخته شود و در این قرن بیست و یکم جنگ گفتمان ها در فضای داده های اینترنتی ذهن و باور من یعنی دقیقا تو منجی انقلاب، که من یعنی تو خود آزادی هستی، پرورش می یابد و روحیه شرافتمند من انقلابی مبارزه هدفمند می کند، در مقابل سلطه و استبداد ویروس عفونی اسلام قرآنی ضدبشری فرد مسلمان تروریست که دقیقا فردپرستی فاشیستی ولایت فقیه، مبانی جنایتکارانه ضدبشری متجاوزانه حاکم ستمگر از اسلام ضدبشری و سپاه تروریستی پاسداران اسلام را از قدرت به پایین بکشد.
    هم اسلام هم قرآن هردو فدای ایران.
    تا آخوند کفن نشود این وطن وطن نشود.
    IRGCterrorist#

  2. شهرام ورجاوند

    دقیقا همانطور که اسلامیست های ۵۷ حمایت اکثریت جامعه را در اختیار نداشتند اما موفق شدند اسلام رو حاکم کنند.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا